پرونده جانباختگان - مهرداد فراروني، جانباخته‌‌ي روزهاي انقلاب

نگاهي بر زندگي نخستين جانباخته‌ي زرتشتي
مهرداد فراروني، جانباخته‌‌ي روزهاي انقلاب


مهرداد فرارونی در دو سالگی

خبرنگار امرداد-اشكان خسروپور: جان‌باخته‌ي زنده‌روان مهرداد فراروني در 24آبان‌ماه 1334 چشم‌به جهان گشود.
فرارونی فرزند چهارم خانواده‌ي بود که در كنار پنج خواهر و برادرش سال‌هاي خوش زندگي را گذراند...


ادامه نوشته

پرونده جانباختگان جنگ- سروده توران شهریاری درباره جانباختگان زرتشتی


جانباختگان زرتشتی
توران شهرياري- شاعر زرتشتي
توران شهریاری: ای جامه عاشقی به بر کرده
آهنگ دیار باختر کرده
در پیش برنده تیغ نامردان
گه سینه و گاه سر سپر کرده

هنگام نبرد با بد اندیشان
کار پدران باهنر کرده
...
ادامه نوشته

پرونده جانباختگان جنگ- یادی از کامران گنجی

تابنده گنجی مادر جانباخته کامران گنجی:
کامران یک افتخار برای ماست


تابنده گنجی مادر شهید کامران گنجی

پیام پورجاماسب: گفت‌وگو با تابنده گنجی چندان آسان نیست. بانویی که هم همسر و هم فرزند خود را در کوران انقلاب و جنگ تحملی از دست داده است. در گفت‌وگوی دو ساعته‌مان، وی را زنی آهنین و با اندیشه‌ای باز یافتیم. آنچنان که به کرجی‌ها آفرین گفتیم که نام مادر کرج را بر وی گذاشته‌‌اند. حاصل این گفت‌وگو را که اوایل این هفته در منزل وی در کرج صورت پذیرفت را در زیر می‌خوانید:
لطف بفرمایید در ابتدا خودتان را معرفی کنید و از خودتان سابقه‌ای به ما بگویید:
من تابنده آذرکیوان فرزند رستم هستم. خودم و همسرم جزو پایه‌گذاران...

ادامه نوشته

پرونده جانباختگان جنگ- یادی از دیهیم شهریاری

خانواده شهریاری از جانباخته دیهیم شهریاری می‌گویند:
غم نبودن دیهیم هنوز در وجودمان است


تاج خانم از جانباخته دیهیم شهریاری می‌گوید- فرتور از پارندا فروغی است

پیام پورجاماسب: دستش را بر روی چین و چروک‌های دست دیگرش می‌کشد و با چشمی قرمز و صدایی آرام می‌گوید: چه بگویم؟! مانده است- نگاهم می‌کند و ادامه می‌دهد کوچکترین فرزندم بود. پر احساس و آرام و دوست‌داشتنی. می‌خواست پس از سربازی درسش را ادامه دهد اما تمام خواسته‌هایش با یک ترکشی که به پشت سرش اصابت کرد تمام شد و به هیچ یک از آنها نرسید.
روبرویم تاج خانم نشسته است، او به همراه دو دخترش مهردخت و مهین برایم از دیهیم می‌گویند. گفت‌وگو را خود آغاز می‌کند و می‌گوید...

ادامه نوشته

پرونده جانباختگان جنگ- یادی از داریوش شهزادی

گلرخ مهری همسر جانباخته داریوش شهزادی:
همیشه همراه همسرم بودم


گلرخ مهری همسر جانباخته داریوش شهزادی

مهیندخت دهنادی: در را كه گشود خزان بیش از پیش رخ نمود. برگ‌های زرد و نارنجی درختان روی سنگفرش به همراه موسیقی برای لحظه‌ای هرتازه واردی را غافلگیر می‌کرد. از همان ابتدای ورود به خانه رویه فلزی روی پله‌ها و میله‌های اطراف آن که برای عبور ویلچر ساخته شده بود، رفت و آمد یک جانباز را برایمان تداعی می‌کرد.. از پله‌ها که گذشتیم، وارد خانه شدیم. به استقبال‌مان آمده بود و با صدایی آرام و مهربان به داخل دعوتمان کرد. با گلرخ مهری همسر جانباخته داریوش شهزادی به گفت‌وگو نشستیم.
او برایمان از زندگی و عشق و ایمان گفت. هر چند که از زندگی گله‌ای نداشت. اما در لابلای کلامش غم و غصه‌یی نهان بود. غمی که گاه با پرده‌دری...

ادامه نوشته

پرونده جانباختگان جنگ-یادی از فرهاد خادم

گوهر تاج خداداد کوچکی مادر جانباخته فرهاد خادم:
فرهاد مرا قانع کرد که باید به جبهه برود


گوهر تاج خداداد کوچکی در حال گفت‌وگو با بهنام مرادیان- فرتور از سیما مهرآذر است

بهنام مرادیان: من به عنوان یک مادر نمی‌توانستم ببینیم که بزرگترین و تنها پسرم، از دستم برود و کشته شود. این برایم خیلی سخت بود. اما فرهاد از همان آغاز جنگ، می‌خواست به جبهه برود. ما ساعت‌ها با هم حرف می‌زدیم. از شب تا صبح با هم حرف می‌زدیم و آخر فرهاد مرا قانع کرد که باید به جبهه برود. او می‌گفت، به خط مقدم نمی‌رود و با شمار دیگری مهندس، کارهای عمرانی انجام می‌دهند و خطری آنها را تهدید نمی‌کند.
فرهاد حتا برای دلداری من می‌گفت اگر کسی در خانه آمد و گفت فرهاد شهید شده است، باور نکنید. فرهاد خادم زیاد است و تشابه...

ادامه نوشته

پرونده جانباختگان جنگ- یادی از کیخسرو کیخسروی

فرامرز پوررستمی دوست جانباخته کیخسرو کیخسروی:
کیخسرو به پای باورش جان باخت


فرامرز پوررستمی- دوست جانباخته کیخسرو کیخسروی

اشكان خسروپور: «هنگامی‌كه كیخسرو داشت می‌رفت، براستی باور داشت باید برود و در برابر این تجاوز بایستد، كسی هم نمی‌توانست جلویش را بگیرد، من می‌شناختمش!»
فرامرز پوررستمی، یكی دو روز پیش از سی‌و‌یكم شهریورماه، نخستین روز هفته‌ی دفاع مقدس، نشسته‌است روبرویم و از كیخسرو كیخسروی برایم می‌گوید. پوررستمی برایم از دوستش می‌گوید. دوستی كه یك سالی از خودش كوچكتر است، یعنی...

ادامه نوشته

پرونده جانباختگان جنگ-قصر شیرین، یادآور روزهای تلخ

به مناسبت 31 شهریور، آغاز جنگ تحمیلی
قصر شیرین ، یادآور روزهای تلخ


یاد تمامی شهدای جنگ تحمیلی در خاطره همه ایرانیان باقی می‌ماند.

مهیندخت دهنادی: از آسمان آتش می‌بارد نه آتش بمب و باروت، بلكه آتش گرمای خورشید، از جای جای شهر درختان اكالیپتوس سربرآورده‌اند، باد كه می‌وزد بوی برگ بو همه جا را می‌گیرد، درختان نخل با آن آب و هوای گرم مرا به یاد جنوب می‌اندازند اما اینجا غرب ایران است، غربی‌ترین نقطه‌ی استان كرمانشاه در دل عراق.
جایی كه نه از قصر خبری هست و نه از شیرین اما نامش «قصرشیرین» است. شهری نوساز...

ادامه نوشته