پرونده جشن سده-تاریخچهی برگزاري جشن سده، پس از شامگاه ساسانيان
تاریخچهی برگزاري جشن سده، پس از شامگاه ساسانيان
نخستین جشن سدهی بزرگ در این روزگاران:
با همهی دشواريها، جشن سده سالها آشکار و بيشتر پنهان برگزار میشد تا اينکه ايرانيانی همچون خاندان برمکيان به بارگاه خلفا راه يافتند و گرداننده و همهکاره شدند و جشنها را دوباره زنده کردند. با ياری اين دسته از ايرانیان، جشنها نه تنها دوباره زنده شد که گاه با شکوه بيشتر از پيش نيز بر گزار شدند.
در روزگار زياريان:
ابناثير در کتاب «الکامل» خود مینويسد: «مردآويجِ زياری برآن شد که ايوانِ کسرا را دوباره ساخته و جشن سده و نوروز و مهرگان را زنده کند و هر چه با شکوهتر و بزرگتر کند.»
«مردآويج زياری» جشن بزرگ سده را در سال ۳۲۳هـ ق برگزار کرد. در نوشتههای کهن آمده است که مردآويج برای برگزاری جشن سده، دستور داد تا در کنار زايندهرود، پشتههای خار و هيـزم بسیار گرد آورند و بر روی همهی بلندیها، تپهها و دامنهی کوهها تا جایی که چشم کار میکند، هيمه و پشتههای خار انباشته کنند. «ابنمسکويه» در «تجاربالامم» و ابناثیر در «الکامل» و نيز در «تاريخ ابیالفدا» نقل میکنند در کوهی رو به اصفهان هنگامي که هيمهها را به آتش کشيدند، چنان نمایی داشت که گويی همهی کوه میسوزد. در این نسکهای(:کتابهای) تاریخی آمده است که: «اطعام عمومی و نوشيدن شراب در خوانهای همگانی برای همه برپا شد. ترنم موسيقی و تغنی همگانی بود. ....برای عیدانهی کودکان، بوق و شمشيرهایِ چوبی و صورتکهايی در بازارها به فراوانی یافت میشد.» گویا در همان شب، پس از برگزاری باشکوه جشن سده، مردآویج به دست غلامان خود در گرمابه، کشته میشود.
در روزگار غزنويان:
«ابوالفضل بيهقی» در «تاريخ بيهقی» از برگزاری جشن باشکوه سده در روزگار مسعود غزنوی در سال ۴۲۶هـ ق سخن میراند و مینویسد که این جشن سده چنان باشکوه برپا میشده که آتش افروختهاش از چندفرسنگی ديدنی بود.
برای نمونه در بازگویی کارهای مسعود غزنوی در سال۴۲۶هـ ق، پس از اينکه کارهای روز چهارشنبه هفدهم ماه صفر را گزارش میکند، مینويسد: « ... امير فرمود تا سراپرده بر راه مرو بزدند بر سه فرسنگی لشگرگاه، و سده نزديک بود. اشتران سلطانی را و همه لشگر به صحرا بردند و گز کشيدن گرفتند تا سده کرده آيد، و گز میآوردند و در صحرايی که جوی آب بزرگی بود پر از برف، میافکندند تا به بالای قلعهای برآمد، و چارتاقها بساختند از چوب، سخت بلند و ... سده فراز کردند. نخست شب امير بر لب جوی آب شراعی(:خيمهای) زده بودند بنشست و نديمان و مطربان بيامدند و آتش به هيمه زدند و ...» رویدادنگاران بسياری همچون بيهقی، نیز يادآور شدهاند که به اندازهای برگزاری جشن سده مهم بوده که حتا در سفرها نيز از آن دست بر نمیداشتند.
پايان خوارزمشاهيان و يورش مغولان:
جشنهای ايرانی تا پایان روزگار خوارزمشاهيان و تا زمان يورش مغولان برپا میشده است. تا اين روزگار، دهقانان که همواره پاسدار و نگهبان فرهنگ ایران بودهاند، با همان آیینهای گذشته و همانند روزگار ساسانيان به برگزاری جشنها میپرداختند. اين جشنها را افزونبر دهقانان، اميران و بزرگان ایرانی نيز برپا میداشتند و به شادی و پايکوبی میپرداختند.
در روزگار سلجوقيان:
در تاریخ آمده که در ماه رمضان سال ۴۸۴هـ ق ملکشاه به بغداد رسيد و در دارالملک فرود آمد و ياران پراکنده او نيز فرود آمدند و برادرش «تاجالدوله» و «قسيمالدوله آقسنقر» فرمانروای حلب و ديگر بزرگان به وی پيوستند و...، ملکشاه سلجوقی جشن سده را با بزرگی در شهر بغداد برپا داشت و در شکوه و بزرگيش سخت کوشيد. به گونهای که مردم بغداد تا آن هنگام چنان جشنی نديده بودند. سرايندگان بسیاری آن شب را ستودهاند که از آن ميان میتوان از «مطرز» نام برد.
و کل نار علی العشاق مضرمه / من نار قلبی او من لیله السذق
و این تنها گوشهای از تاریخ سده بود در سرزمین دلهای پر از آتش.
بوذرجمهر پرخیده
نخستین جشن سدهی بزرگ در این روزگاران:
با همهی دشواريها، جشن سده سالها آشکار و بيشتر پنهان برگزار میشد تا اينکه ايرانيانی همچون خاندان برمکيان به بارگاه خلفا راه يافتند و گرداننده و همهکاره شدند و جشنها را دوباره زنده کردند. با ياری اين دسته از ايرانیان، جشنها نه تنها دوباره زنده شد که گاه با شکوه بيشتر از پيش نيز بر گزار شدند.
در روزگار زياريان:
ابناثير در کتاب «الکامل» خود مینويسد: «مردآويجِ زياری برآن شد که ايوانِ کسرا را دوباره ساخته و جشن سده و نوروز و مهرگان را زنده کند و هر چه با شکوهتر و بزرگتر کند.»
«مردآويج زياری» جشن بزرگ سده را در سال ۳۲۳هـ ق برگزار کرد. در نوشتههای کهن آمده است که مردآويج برای برگزاری جشن سده، دستور داد تا در کنار زايندهرود، پشتههای خار و هيـزم بسیار گرد آورند و بر روی همهی بلندیها، تپهها و دامنهی کوهها تا جایی که چشم کار میکند، هيمه و پشتههای خار انباشته کنند. «ابنمسکويه» در «تجاربالامم» و ابناثیر در «الکامل» و نيز در «تاريخ ابیالفدا» نقل میکنند در کوهی رو به اصفهان هنگامي که هيمهها را به آتش کشيدند، چنان نمایی داشت که گويی همهی کوه میسوزد. در این نسکهای(:کتابهای) تاریخی آمده است که: «اطعام عمومی و نوشيدن شراب در خوانهای همگانی برای همه برپا شد. ترنم موسيقی و تغنی همگانی بود. ....برای عیدانهی کودکان، بوق و شمشيرهایِ چوبی و صورتکهايی در بازارها به فراوانی یافت میشد.» گویا در همان شب، پس از برگزاری باشکوه جشن سده، مردآویج به دست غلامان خود در گرمابه، کشته میشود.
در روزگار غزنويان:
«ابوالفضل بيهقی» در «تاريخ بيهقی» از برگزاری جشن باشکوه سده در روزگار مسعود غزنوی در سال ۴۲۶هـ ق سخن میراند و مینویسد که این جشن سده چنان باشکوه برپا میشده که آتش افروختهاش از چندفرسنگی ديدنی بود.
برای نمونه در بازگویی کارهای مسعود غزنوی در سال۴۲۶هـ ق، پس از اينکه کارهای روز چهارشنبه هفدهم ماه صفر را گزارش میکند، مینويسد: « ... امير فرمود تا سراپرده بر راه مرو بزدند بر سه فرسنگی لشگرگاه، و سده نزديک بود. اشتران سلطانی را و همه لشگر به صحرا بردند و گز کشيدن گرفتند تا سده کرده آيد، و گز میآوردند و در صحرايی که جوی آب بزرگی بود پر از برف، میافکندند تا به بالای قلعهای برآمد، و چارتاقها بساختند از چوب، سخت بلند و ... سده فراز کردند. نخست شب امير بر لب جوی آب شراعی(:خيمهای) زده بودند بنشست و نديمان و مطربان بيامدند و آتش به هيمه زدند و ...» رویدادنگاران بسياری همچون بيهقی، نیز يادآور شدهاند که به اندازهای برگزاری جشن سده مهم بوده که حتا در سفرها نيز از آن دست بر نمیداشتند.
پايان خوارزمشاهيان و يورش مغولان:
جشنهای ايرانی تا پایان روزگار خوارزمشاهيان و تا زمان يورش مغولان برپا میشده است. تا اين روزگار، دهقانان که همواره پاسدار و نگهبان فرهنگ ایران بودهاند، با همان آیینهای گذشته و همانند روزگار ساسانيان به برگزاری جشنها میپرداختند. اين جشنها را افزونبر دهقانان، اميران و بزرگان ایرانی نيز برپا میداشتند و به شادی و پايکوبی میپرداختند.
در روزگار سلجوقيان:
در تاریخ آمده که در ماه رمضان سال ۴۸۴هـ ق ملکشاه به بغداد رسيد و در دارالملک فرود آمد و ياران پراکنده او نيز فرود آمدند و برادرش «تاجالدوله» و «قسيمالدوله آقسنقر» فرمانروای حلب و ديگر بزرگان به وی پيوستند و...، ملکشاه سلجوقی جشن سده را با بزرگی در شهر بغداد برپا داشت و در شکوه و بزرگيش سخت کوشيد. به گونهای که مردم بغداد تا آن هنگام چنان جشنی نديده بودند. سرايندگان بسیاری آن شب را ستودهاند که از آن ميان میتوان از «مطرز» نام برد.
و کل نار علی العشاق مضرمه / من نار قلبی او من لیله السذق
و این تنها گوشهای از تاریخ سده بود در سرزمین دلهای پر از آتش.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۸ ساعت 11:51 توسط امرداد
|